حالا نوبت رقاصی منه
 
توت فرنگی صورتی
سلام من زهرا هستم امیدوارم از این وبلاگ خوشتون بیاد.
 
 
یک شنبه 1 اسفند 1389برچسب:, :: 10:38 ::  نويسنده : زهرا

سلام به دوستای گلم  بد نیست این داستانه رو بخونید

خر و شتری دور از ابادی به ازادی زندگی می کردند نیمه شبی همین طور که میچرخیدند به نزدیک جاده ای رسیدند که کاروانی ان جا بود .شتر گفت لطفا سر و صدا نکن تا از انسان ها دور شویم و گرفتار نشویم .خر گفت این چیزی که از من می خواهی غیر ممکن است .چون عادت دارم هر شب همین موقع اواز بخوانم و بی خیال شروع به عرعر کردن کرد .کاروانیان به دنبال صدا امدند و ان ها را گرفتند و با خود بردند. روزبعد در راه به رودخانه ای پر اب رسیدندو چون عبور خر از اب ممکن نبود او را بر شتر سوار کردند .شتر چون به میان رودخانه رسید شروع به رقصیدن کرد خر گفت چرا چنین کاری می کنی .شتر گفت دیشب نوبت اواز خواندن تو بود و امروز نوبت رقصیدن من است واو را در اب انداخت و خر غرق شد.  

               



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان توت فرنگی صورتی و آدرس توتفرنگی.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 4
بازدید کل : 7652
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

چت روم